پیک امید

از امید ،شادی ،سلامتی و موفقیت میگوییم

پیک امید

از امید ،شادی ،سلامتی و موفقیت میگوییم

فرصت

.گوش کردن را یاد بگیر، فرصتها گاه با صدای آهسته در میزند

اول و آخر

اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی

معنی عشق

عشق یعنی لحظه های بی قرار عشق یعنی صبر ، یعنی انتظار
عشق یعنی اشتیاق و اضطراب عشق یعنی دلهره ، یعنی شتاب
عشق یعنی اشک ، یعنی عاطفه عشق یعنی یادگاری ، خاطره
عشق یعنی لایق مریم شدن عشق یعنی با خدا همدم شدن
عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی ، یعنی سراب
عشق یعنی خواستن ، له له زدن عشق یعنی سوختن ، پر پر زدن

کاش

کاش می شد اشک را تهدید کرد، مدت لبخند را تمدید کرد کاش می شد میان لحظه ها، لحظه دیدار را نزدیک کرد زندگی زیباست، نَه در رویا ... بوسه زیباست، نَه برای هوس ... پرنده زیباست، نَه برای قفس ... دوست داشتن زیباست، نَه برای لمس کردن، برای حس کردن آری دوست داشتن زیباست، نَه برای لمس کردن بلکه برای حس کردن.

آزار روح

هفت بار روح خویش را آزردم

اولین بار زمانی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی خود را فروتن نشان می داد.

دومین بار آن هنگام بود که در مقابل فلج ها می لنگید.

سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان و سخت،آسان را برگزید
ادامه مطلب ...

عاشقانه

 عشق به دیگری ضرورت نیست ٬ حادثه است .عشق به وطن ٬ ضرورت است نه حادثه ٬ عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه

۲- عاشق زمزمه می کند فریاد نمی کشد

۳- زمان نمی تواند بلور اصل را کدر کند مگر اینکه تو برق انداختن آنرا از یاد برده باشی

۴- عشق٬ نفس نخستین است و درد ٬ درد جاری ٬ نخستین همیشه

۵- خداوند خدا٬ پیش از آنکه انسان را بیافریند ٬ عشق را آفرید ٬ چرا که می دانست انسان بدون عشق درد روح را ادراک نخواهد کرد و بدون درد روح بخشی از خداوند خدا را در خویشتن خویش نخواهد داشت
ادامه مطلب ...

جلال آل احمد

جـلال آل احـمد در سال 1302، در خانواده ای روحانی و پرزاد و رود، به دنـیا آمد. پـدر و برادر بزرگ و یکی از برادرزاده ها و دو نـفر از شوهـر خواهـرهایش در مسـند روحانـیت بودند. پـدرش حاج احـمد سادات آل احـمد، امام جـماعـت مسجد پاچـنار تـهـران بود. برگـردان این محـیط دیـنی را در آثار او هـچون " دید و بازدید "، " سه تار "، " گـل دسته ها و فـلک"، " خواهـرم و عـنکـبوت "، و " جـشن فرخـنده " می توان دید. پـنهانی از پـدر در کـلاسهای شبانهً دارالفـنون درس خواند و روزها را به کار ساعت سازی و سیم کشی برق و چـرم فروشی گـذراند. در سال های آخر دبـیرستان با افـکار احـمد کسروی آشنا شد، و به ترتـیب با نـشریات ( پـیمان، مرد امروز، تـفریحات شب، و دنـیا) و سپس نشریات حزب توده. با امیر حسین جهانبگـلو، رضا زنجانی، هـوشیدر، عـلیـنـقی منزوی و چـند تن دیگـر " انجـمن اصلاح " را راه انداخت، که یک انجـمن فرهـنگـی بود؛ و سپس جـملگـی به حـزب توده پـیوستـند.
ادامه مطلب ...

آلبرت انیشتین

آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد. امّا شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است. زیرا یک سال بعد از تولّد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردیدند.
پدر آلبرت، هرمان انیشتین کارخانه کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره برداری می کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کاملی نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گرچه با حکومت پروسی ها مخالفت داشت امّا امپراطوری جدید آلمان را ستایش می کرد و صدر اعظم آن بیسمارک و ژنرال مولتکه و امپراطور پیر یعنی ،ویلهم اول را گرامی می داشت. مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت، بیش از پدر زندگی را جدی می گرفت و زنی بود اهل هنر و صاحب احساساتی که خاصّ هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار، موسیقی بود.

ادامه مطلب ...

رهی معیری

محمد حسن رهی معیری متخلص به رهی مدتی پس از وفات پدر خود محمد حسن خان معیری که در کار دیوانی بود به هنر و شعر توجه و علاقه تمام داشت؛ در تاریخ دهم اردیبهشت 1288 خورشیدی در اواخر حکومت احمد شاه قاجار دیده به جهان گشود. رهی دوران کودکی خویش را در دامان مادر که نقش پدر را نیز بر عهده داشت رشد کرد؛ او که آموزشهای مقدماتی و آشنایی ابتدایی با هنر را از مادر آموخته بود و تلمذ کرده بود به مدرسه رفت و ضمن تحصیل، موسیقی و نقاشی را که پیش از این زمینه های آنها از جانب مادر در او فراهم شده بود، فرا گرفت. او از همان دوران نوجوانی دل به شعر و سرود سپرد؛ و علاقه وافری نسبت به اشعار شعرای متقدم ایران چون سعدی، حافظ، ملای روم و عراقی پیدا کرد ادامه مطلب ...

ملک الشعرای بهار

میرزا محـمد تـقی صبوری، متـخـلص به بـهار، در 18 آذرماه سال 1265 خورشیدی در مشـهـد مـتولد شد. هـنوز به سن 18 سالگـی نرسیده بود که پـدرش، میرزا کاظم صبوری، ملک الشعـرای آستان قـدس رضوی، درگـذشت و به فرمان مظفرالدین شاه، لـقب ملک الشعـرایی پـدر به پسر واگـذار گـردید.
بهـار تخـلص خود را از بهـار شیروانی دارد. این شخـص از سخنوران به نام عـهـد ناصرالدین شاه است که در مشهـد به دوست خود صبوری، پـدر بهـار، وارد شد و در خانه وی درگـذشت.

ادامه مطلب ...