پیک امید

از امید ،شادی ،سلامتی و موفقیت میگوییم

پیک امید

از امید ،شادی ،سلامتی و موفقیت میگوییم

اکسیر حیات

عبادت ، گستردن جان است بر کرانه ی هستی و آمیزش آدم است با اکسیر حیات . جبران خلیل جبران

ترازو

اندوه و شادی همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد.شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و شادی . جبران خلیل جبران

زیباترین کلام

زیباترین‌ لفظی که‌ از زبان‌ آدمیان‌ می‌تراود، کلمه‌ مادر است‌ . جبران خلیل جبران

دشمن داشتن

هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . اُرد بزرگ

محبت

محبت شما را مانند توده های سنبل در آغوش می گیرد و در خرمنگاه خود می کوبد تا عریانتان سازد . سپس آن را در غربال هیجانات روحی می ریزد تا شما را از قید پوسته ها آزاد کند . پس از آن ، شما را در آسیای حوادث می گرداند تا درونتان از برف سپیدتر گردد و با اشکهای زلال خود ، شما را خمیر می کند تا نرم شوید ، سپس شما را برای آتش مقدس و پاکی آماده می سازد تا به شکل نان مقدسی در آیید بر سفره قدسی خداوند . جبران خلیل جبران

درون ما

همه آنچه در خلقت است ، در درون شماست و هر آنچه درون شماست ، در خلقت است . جبران خلیل جبران

داستان موفقیت

 

مارتا استوارت

اغلب طرح تجاری را «رویایی بلند پروازانه» می‌دانند و از آن انتقاد می‌کنند، ولی شاید در مرحله راه‌اندازی کار مهم‌ترین سند کارآفرین باشد. سرمایه‌گذاران بالقوه به سرمایه‌گذاری در فعالیت کارآفرینانه نوپا علاقه نشان نمی‌دهند، مگر آنکه طرح تجاری تکمیل شده باشد. به علاوه، طرح تجاری به کارآفرین کمک می‌کند به دورنمایی از نیازهایی موجود دست یابد. هیچ‌کس بهتر از مارتا استوارت به اهمیت این موضوع دست نیافت. وی با راهبرد و برنامه‌ریزی تجاری دقیق که لازمه یکپارچه‌سازی اهداف تجاری در بین تعداد زیادی از فعالیتهای اقتصادی است توانست به موفقیت چشمگیری نایل آید
مارتا استوارت در شهر جرسی به دنیا آمد و او را مارتا کوستایرا نامیدند و در شهر ناتلی در ایالت نیوجرسی بزرگ شد. در بیشتر دوران بزرگسالی خود به ‌عنوان کارآفرین مطرح بود. در دوران تحصیل در کالج برنارد به ‌طور فعال مدل لباس طراحی می‌کرد و پس از فارغ‌التحصیلی به شغل کارگزاری سهام روی آورد. به واسطه این شغل، اطلاعات مهمی درباره بازار سهام به دست آورد که بعدها زمانی که تصمیم گرفت فعالیت کارآفرینانه‌اش را آغاز کند بسیار ارزشمند بود. حتی زمانی که کارگزار سهام بود، علاقه شدیدش به یافتن راههای نو و خلاقانه برای پخت و پز، تزیین، باغبانی، و سرگرمی اغلب اوقات آزادش را می‌گرفت. از آنجا که برای بسیاری از سوالهایش در زمینه نامبرده منابعی نبود، به این فکر افتاد که افراد زیاد دیگری از یافته‌های جدیدش سود خواهند برد. از این رو، در 1982 نخستین کتاب خود را از سری کتابهای چگونه، با عنوان سرگرمی با انتشارات کلارکسون پوتر چاپ کرد. تا کنون بیش از 500000 نسخه از این کتاب در 30 چاپ به فروش رسیده است. پس از موفقیت نخستین کتابش، چندین عنوان کتاب دیگر نیز با انتشارات کلارکسون پوتر منتشر کرد که درباره آشپزی، باغبانی، ازدواج، و تزیینات کریسمس بودند.
هر ایده نویی به شمار متعدد کالاها و خدمات درآمدزای موجود اضافه می‌کرد و با این کار نیاز به مدیریت و کنترل تخصصی را هر چه بیشتر روشن می‌ساخت. مارتا می‌دید که امکان افزایش موفقیتش وجود دارد، بدین شکل که می‌توانست سری کتابهای چگونه خود را در رسانه‌های دیگر از جمله مجلات، رادیو، و تلویزیون نیز منعکس کند. حتی آماده بود مجله خود را منتشر کند و با این کار بسیاری از موضوعهایی که باعث موفقیت پیشینش در چاپ کتاب شده بود کاملاً مشخص می‌شد. در آن مرحله، به طرح تجاری نیاز داشت تا هدایت و یکپارچه‌سازی تمام کالاها و خدمات تجاری موجود را انجام دهد. این طرح همچنین هدایت تلاشهای دیگری را به ویژه با شروع فعالیت مجله جدید به عهده داشت. در نتیجه لازم بود بودجه لازم را از خارج سیستم تأمین کند.
در 1991، در حالی که مجهز به طرح تجاری بود شرکتی چند رسانه‌ای به نام مارتا استوارت لیوینگ اُمنیمِدیا را تأسیس کرد که تمام انواع مختلف کالاها و خدمات را در آن عرضه می‌کرد و مارتا رهبر و الهام‌دهنده کارکنان شرکت بود. این طرح همچنین مبنایی شد برای معرفی مجله ماهیانه‌اش به نام مارتا استوارت لیوینگ. شرکت انتشاراتی تایم پابلیشینگ ونچِرز (شرکت وابسته به تایم وِرنِز) بخشی از بودجه و چاپ این مجله را که در مورد شیوه زندگی بود به عهده گرفت. متعاقب این موفقیت، فعالیت اقتصادی او گسترش یافت و وارد برنامه‌های تلویزیونی، ستون روزنامه هفتگی تحت پوشش اتحادیه به نام «از مارتا بپرسید»، برنامه رادیویی، وب‌سایت marthastewart.com، و دعوتنامه‌های مختلف شد.
طرح تجاری وی بر پایه دو هدف اولیه بنا شد. نخست، قرار بود اطلاعاتی در مورد چگونگی انجام کارها بین هر تعداد افرادی که میسر بود پخش شود. دوم، با تأمین آنچه مشتریان برای انجام طرحهای عملی خود نیاز داشتند آنان را به افراد اهل عمل تبدیل کند. قرار بود اغلب این کالاها به طور انحصاری از طریق مغازه‌های کِیمارت در ایالت متحده و مغازه‌های زیلِرز در کانادا توزیع شوند. کالاهای دیگری نیز از طریق شریکانی از قبیل مغازه‌های سیرز، جو آن فابریکس، و کرفتس اَند کالیکو کورنِرز توزیع شده بودند. درآمد پایان سال (31 دسامبر 2000) به 8/285 میلیون دلار و سود خالص به 3/21 میلیون دلار رسید.
در 19 اکتبر 1999، شرکت مارتا استوارت لیوینگ اُمنیمِدیا سهامی عام اعلام شد و فوراً تردیدهای موجود را که این شرکت را متکی به شهرت فردی می‌دانستند از بین برد. قیمت سهام در اولین عرضه عمومی 18 دلار برای هر سهم بود و در پایان روز نخست، قیمت آن به بیش از 35 دلار رسید. از وجوه حاصل در اولین عرضه عمومی سهام برای توسعه فرصتهای جدید استفاده ‌شد و وجوه حاصل از منابع درآمد در محدوده‌های اصلی فعالیت اقتصادی به کار رفت؛ یعنی در انتشارات، تلویزیون، تبلیغ مستقیم و اینترنت. در حدود 45 میلیون دلار از وجوه حاصل نیز قرار بود برای بازخرید سهام از شرکت تایم پابلیشینگ وِنچرز استفاده شود، یعنی همان شرکتی که بودجه لازم برای راه‌اندازی مجله مارتا را در سال 1991 تأمین کرد.
اگرچه نگرانیهایی در مورد آینده شرکتی که مقدمتاً متعلق به یک نفر بوده است همچنان به قدرت خود باقی است، یقیناً مارتا استوارت یکی از موفق‌ترین کارآفرینان دهه 1990 است. اشتیاق و خلاقیت‌ وی، و نیز درک او از اهمیت برنامه‌ریزی مناسب، باعث ادامه رشد و موفقیتش در هزاره جدید است.

برگزیده از کتاب "کارآفرینی" نوشته "هیستریچ" ترجمه دکتر فیض‌بخش و دکتر تقی‌یاری
 

مک دونالد

 

مک دونالدز

اغذیه فروشی مک دونالدز پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را با افتتاح فروشگاهی تازه جشن گرفت تا نشان دهد با وجود گذشت نیم قرن هنوز به دنبال کارآفرینی و نوآوری است.
کارشناسان معتقدند مک دونالدز علاوه بریک نیروی اقتصادی، پدیده ای اجتماعی است که برخی از ارزشهای اجتماعی را در فراسوی مرزهای غرب دستخوش تغییر کرده و از همین رو، منتقدانش آن را به عنوان نشانه ای از گسترش جهانی سازی و سرمایه داری تقبیح کرده اند.

فکر بکر
شاید تعجب کنید که موج اقتصادی و اجتماعی مک دونالدز در سال ۱۹۴۸ ازساندویچ فروشی کوچک دو برادر به نامهای ریچارد و موریس مک دونالد، در شهر سن برناردینو در ایالت کالیفرنیا با یک دستگاه تولید نوشیدنی های 'میلک شیک' براه افتاد.
آنچه اغذیه فروشی براداران مک دونالدز را متمایز می ساخت، الهام گرفتن از خط تولید کارخانجات بود که در سالهای بازسازی جنگ جهانی دوم، به مشتریان پرمشغله امکان می داد ساندویچ خود را سریعتر دریافت کنند. همچنین با گسترش اشتغال زنان در بیرون از خانه، مردم به خوردن همبرگرهای مک دونالدز علاقه مند تر شدند.
موفقیت این دو برادر توجه یک فروشنده آمریکایی به نام ری کراک را جلب کرد. آقای کراک در اوایل دهه ۱۹۵۰ به دیدار این دو برادر رفت و شیوه کارشان را که سیستم سریع خدمات رسانی نامیده می شد، پسندید.
او خانه خود را در گرو بانک گذاشت و در ۱۵ آوریل ۱۹۵۵ اولین رستوران از این دست را در "دس پلینز" واقع در حومه ایلینویز دایر کرد و این فرمول را در سراسر آمریکا ترویج داد.
جیمز شراگر، استاد تجارت در دانشگاه شیکاگو می گوید که رمز موفقیت آقای کراک نوآوری مستمر در تولید انبوه غذای آماده با رعایت استانداردهای دقیق بود. او همچنین متخصص یافتن مکانهای ایده آل برای راه اندازی فروشگاه، صرف نظر از هزینه خریدشان، بود.
آقای کراک که در سال ۱۹۸۴ جان باخت، به اهمیت یک نکته دیگر نیز پی برده بود: بسیاری از مشتریان تنوع غیرمنتظره را نمی پسندند.
وی اصرار داشت رستورانهایش همگی مواد غذایی یکسان را که با مواد ثابت و شعله یکسان طبخ شده است، به مشتریان عرضه کنند تا تجربه خوردن غذا در مک دونالدز از شیکاگو گرفت تا سیدنی یکی باشد.
ادوارد زایاک، استاد مدیریت دانشگاه نورث وسترن آمریکا، می گوید: "من بسیاری از مدیران را می شناسم که به سنگاپور، چین یا هر جای دیگر می روند ولی غذای مک دونالدز را می خورند زیرا می خواهند بدانند که چه می خورند."

فروش سی میلیاردمین همبرگر
اگرچه ممکن است در روزنامه بخوانید که یک نفر از مک دونالدز به خاطر بالا رفتن وزن خود شکایت کرده است، اما آقای کراک متوجه شده بود که مردم چه چیزی را دوست دارند.
کلی برامول، متخصص تغذیه در دانشگاه ییل، می گوید: "مک دونالدز درک خوبی از زیست شناسی دارد، زیرا اکثر مردم غذاهای سرشار از قند و چربی را دوست دارند."
دهه ۱۹۶۰ دوره ای بود که مک دونالدز به سرعت توسعه یافت. تبلیغات این شرکت در بیلبوردها، مجلات و تلویزیون افزایش یافت و مشتریان می توانستند قوسهای طلایی را که نماد مک دونادز شده بود، در کانادا و پورتوریکو ببینند. در همین دوره عروسک نمادین این شرکت به نام رونالد مک دونالد نیز خلق شد.
آقای کراک سپس سهم برادران مک دونالد را خرید و دهمین سالگرد تاسیس شرکتش را با عرضه سهام آن جشن گرفت. در سال ۱۹۶۹، مک دونالدز حدود ۱۵۰۰ رستوران داشت و این شرکت روزانه سه و نیم میلیون همبرگر می فروخت.
استیو اندرسون، رییس انجمن ملی رستورانداران آمریکا می گوید که مک دونالدز غذا خوردن در بیرون از خانه را به تجربه ای کم هزینه و دوست داشتنی تبدیل کرد و بین توده ها ترویج داد.
وی می افزاید: "هنگامی که مک دونالدز آمد، چند رستوران در هر شهر وجود داشت، ولی فقط پزشکان و وکلا خانواده های خود را به آنجا می بردند. حالا مردم صرف نظر از وضعیت اجتماعی و اقتصادی شان به رستوران می روند."
در دهه ۱۹۷۰ مک دونالدز برای کودکان مکانی برای بازی فراهم آورد و رستورانهایی ساخت تا رانندگان بدون تحمل زحمت پیاده شدن، بتوانند غذا بخرند. بدین ترتیب مک دونالدز پاتوق محبوب خانواده های پرجمعیت شد.
صورت غذای این رستورانها نیز تغییر کرد و در ۱۹۷۹ صبحانه کامل نیز در مک دونالدز عرضه شد. در سال ۱۹۷۹ مک دونالدز سی میلیاردمین همبرگر خود را فروخت.

امپریالیسم خوراکی آمریکا
در دهه ۱۹۸۰ که دولت آمریکا سیاست خارجی خود را با جدیت پیگیری می کرد، مک دونالدز نیز در آلمان، فنلاند، ژاپن، استرالیا، گوام، تایلند، ونزوئلا و پاناما رستوران دایر کرد. در سال ۱۹۸۵، قوسهای طلایی رستورانهای این شرکت را می شد در ۴۳ کشور دید.
با ذوب شدن یخهای جنگ سرد، همبرگرهای داغ مک دونالدز سفیر ارزشهای ایالات متحده شد.
کارشناسان افتتاح اولین رستوران مک دونالدز در مسکو در سال ۱۹۹۰ را به منزله برافراشته شدن پرچم سرمایه داری در سرزمین بازمانده اتحاد جماهیر شوروی تلقی کرده اند.
در دهه ۱۹۹۰ آمریکایی ها بیشتر نگران محیط زیست شدند و در نتیجه مک دونالدز که مشتریانش میلیاردها کاغذ ساندویچ و لیوان یکبار مصرف را دور انداخته بودند، شروع به استفاده از کاغذهای بازیافت شده کرد. همچنین هنگامی که مشتریان نگران چاقی فزاینده خود شدند، این شرکت غذاهای سلامت بخش تری ارایه داد.
پس از چندین سال رکود فروش در بازارهای آمریکا و تحمل اولین زیان سه ماهه این شرکت در سال ۲۰۰۲، مک دونالدز در دو سال گذشته شاهد احیای فروشهایش بوده است. در سال ۲۰۰۴ سود این اغذیه فروشی با ۵۵ درصد جهش به دو میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار رسید.
جو کرنان، فرماندار سابق ایالت ایندیانا یکی از دهها شخصیت برجسته ای است که زمانی برای مک دونالدز کار کرده اند. آقای کرنان که در ۱۶ سالگی فروشنده یکی از رستورانهای این شرکت بوده، می گوید: "روحیه تیمی زیادی وجود داشت و حال آن که فشار کار همیشه زیاد بود."
کارل لوییس، قهرمان دو المپیک نیز در ۱۹۷۸ برای مک دونالدز کار می کرد و در آنجا با اهمیت زمان و سرعت آشنا شد. وی می گوید: "نمی توان از سرعت خط تولید کاست. اگر وظیفه تان را درست انجام ندهید، تیم می بازد."
بنا به اعلام وب سایت مک دونالدز، سایر چهره های سرشناسی که زمانی در رستورانهای این شرکت کار کرده اند، عبارتند از: جف بزوس، بنیانگذار سایت اینترنتی Amazon ، اندرو کارد، رییس دفتر کاخ سفید، لروی چو، فضانورد آمریکایی، هیدی کلوم، سوپر مدل آلمانی، اندی مک دوول، هنرپیشه هالیوود، تونی استوارت، قهرمان اتومبیلرانی و شانیا تواین، خواننده کانادایی.
در حالی که درآمد جهانی مک دونالدز اکنون به ۴۰ میلیارد دلار در سال نزدیک شده است، این شرکت بیش از ۳۰ هزار رستوران در ۱۱۹ کشور جهان دارد و مترادف فرهنگ، سرمایه داری و به نقل بعضی از منتقدان، امپریالیسم خوراکی آمریکایی است.

 

موفقترین فروشنده ایرانی

 

موفق‌ترین فروشنده ایرانی

مصاحبه با "بیژن پاکزاد" موفق‌ترین فروشنده ایرانی
(به نقل از مجله موفقیت)
آیا تا به حال به این موضوع اندیشیده‌اید که انسان‌های فوق‌العاده پولدار، برای خرید لباس، عطر و لوازم آرایشی به کدام مغازه می‌روند؟ منظورمان افرادی مانند "ملکه انگلیس" یا "سلطان برونئی" ‌یا "پرنس چارلز" و "بیل‌گیتس" و امثالهم است ! به هر حال شاید تعداد پولدارهای روی زمین بسیار کمتر از انسان‌های عادی و متوسط باشد اما درمقابل، قدرت خرید و توان پول خرج کردن این افراد را هم نمی‌توان نادیده گرفت و اگر کسی بتواند نظر این مشتریان را به سوی خود جلب کند و سفارشات آنها را بگیرد، مسلماً ثروت کلانی را به دست خواهد آورد. ثروتی که می‌تواند فرد را از همه ثروتمندتر سازد.
بیژن پاکزاد، یکی از این عرضه‌کنندگان گران‌ترین اقلام و سفارشات، برای پول‌دارترین ساکنین روی زمین است. او در یک خانواده فوق‌العاده پولدار در تهران متولد شد. جهت تحصیل به مدرسه پولدارهای سوئیس، یعنی "Le Rosey " رفت و در آنجا با شاهزاده‌های بزرگ مانند "پرنس ریتر" همکلاس شد. درحقیقت تعداد زیادی از مشتریانش را بیژن در همان مدرسه سوئیسی شناسایی و شکار کرد. او همانجا دریافت که سلیقه‌ی آدم‌های پولدار چگونه است و به چه شکلی می‌توان نظر آنها را برای خرید و سفارش اجناس به سوی خود جلب کرد.
"بیژن پاکزاد"‌ اکنون درآمد سالانه‌اش از فروش عطرها و ادکلن‌های "DNA " بیش از ٣٠٠ میلیون دلار در سال است و صاحب یکی از با شکوه‌ترین و گران‌قیمت‌ترین فروشگاههای نیویورک است که درب این فروشگاه، فقط به روی مشتریان خاص و به سفارش آنها باز می‌شود. بیژن دارای یک هواپیمای جت خصوصی نیز هست. آن دسته از مشتریانی که نمی‌توانند به فروشگاه او بیایند، او شخصاً به نزد ایشان میرود و برای آنها مدل لباس، تی شرت، عطر و .... طراحی می‌کند. او یک پول‌آفرین واقعی است و خیلی از پولدارها و توانگرهای دنیا به داشتن نام او روی عطر خود یا لباس‌های خویش افتخار می‌کنند. اجازه دهید تا با بیژن مصاحبه‌ای داشته باشیم :
راز نیرومندی و جوان ماندن من در این است که هر روز چیز تازه‌ای یاد می‌گیرم.
بیژن چه اتفاقی افتاد که تو یکباره تبدیل به یک اسطوره در جهان مد و هنر شدی ؟
بیژن: راستش را بخواهید از همان کودکی احساس می‌کردم فرد مشهوری می‌شوم. پدرم می‌خواست من دکتر یا وکیل شوم. رشته تحصیلی‌ام مهندسی بود که هیچ علاقه‌ای بدان نداشتم، همه شوق من به جانب طراحی بود و با علاقه وصف‌ناپذیری بدان می‌پرداختم. از سوئیس به آمریکا رفتم و در آنجا در رشته بازاریابی به تحصیل پرداختم و همانجا این فکر در من قوت گرفت که مد اروپا را به آمریکا بکشانم.
چگونه موفق شدی اعتماد این همه آدم‌های متفاوت را بسوی خود جلب کنی ؟
بیژن : با اهمیت دادن به تک‌تک مشتریانم. هدف من همیشه شناختن مشتری و توقعات اوبوده است. حتی امروز نیز با اینکه تعداد مشتریان بسیار زیاد شده است، من تک‌تک آنها را می‌شناسم. به عنوان مثال لباس یک ستاره سینما باید با یک قاضی دادگاه متفاوت باشد، وقتی لباس را برای فردی طراحی می‌کنم، باید بدانم که او در آن لباس چه خواهد کرد. در مورد من جوکی ساخته‌اند با این مضمون "افراد مانند وودی آلن داخل فروشگاه می‌شوند و مانند کری گرانت خارج می‌شوند".
درچه سالی اولین نمایشگاه مد را برگزار کردی ؟
بیژن :‌ در سال ١٩٧٦ با کمک مالی یکی از هموطنانم نمایشگاهی مجلل ترتیب دادم. نمایشگاه دارای میزهایی از سنگ مرمر کمیاب و لوسترهایی گران قیمت بود و افرادی مانند "خوان کارلوس" پادشاه اسپانیا، شاه اردن و سلطان بروئنی را به خود جلب نمود.
اولین برخورد کارگزاران تو پس از ورود مشتری چگونه است؟
بیژن : من از آنها خواسته‌ام قبل از هر پرسشی ابتدا از او پذیرایی بعمل آورند و سپس با او گفت وگو داشته باشند. از علایق وسوابق و اهدافش اطلاع حاصل نمایند و از این طریق بتوانند نوع لباس مورد علاقه‌اش را طراحی کنند، مثلاً هنگامی که "رونالد ریگان" رییس جمهور سابق آمریکا از من لباس گرم خواست، پارچه جین را با آستری از پوست مینک برایش طراحی کردم. البته گاهی هم اگر افراد قادر به حضور در فروشگاه نباشند، من به همراه خیاطان خود به نزد آنان میروم.
پارچه‌هایت را از کجا تامین می‌کنی؟
بیژن : از تولیدکننده‌های معتبر که قبلا آزمایش شده‌اند. من ابتدا قبل از سفارش، لباسی از پارچه مورد نظر را می‌پوشم تا کیفیت آن را بررسی کنم و اگر مقبول افتاد، تا سه برابر هزینه اصلی را به تولید کننده پرداخت می‌کنم تا حقوق انحصاری آن کالا را تضمین نماید. این یکی از مشخصه‌های کار من است و دلیل آنهم اهمیتی است که به کیفیت کالای خود می‌نهم. شاید در نظر برخی، این کارها زیاده‌روی جلوه کند.
در مورد عطریات چه توفیقی به دست آورده‌اید؟
بیژن: سال‌های زیادی طول کشید تا من عطری را درست کنم که متفاوت باشد، حتی طرح شیشه آن ٨٠٠ بار پیش‌نویسی شد تا اینکه مورد قبول من واقع شد. من عطر زنانه نمی خواستم، مخصوصاً که لباس‌های من همگی مردانه هستند. از همین رو با زنان بسیاری مصاحبه کردم تا بدانم چه بویی را برای مرد می‌پسندند و نهایتاً موفق شدم در سال ١٩٨٨ عطر مردانه بیژن را تولید کنم که جایزه اسکار نیویورک را برای بهترین عطر دریافت کرد. البته بعدها عطر زنانه هم تولید کردم و به پاس قدردانی از زنانی که همواره حامی من بوده‌اند، به ایشان تقدیم نمودم.
‌ در یک جمله بگو برای پول کار می‌کنی یا عشق ؟
البته عشق به کار; من از اینکه تولیداتی منحصر به فرد دارم لذت می‌برم. من به کارکردن هفت روز هفته نیاز ندارم، اما این کار را انجام می‌دهم چون به کارم عشق می‌ورزم .
بیژن ! تو برای آدمهای معمولی، محصول تولید نمی‌کنی؟ خریداران تو قشر خاصی از جامعه هستند که شاید تعداد آنها در کل دنیا به بیست و پنج هزار نفر هم نرسد. چرا این طبقه خاص از جامعه را به عنوان مشتریان اصلی خود انتخاب کرده‌ای ؟
این مساله چندان هم درست نیست . هر چند عطرهای بیژن یا لباس‌های بیژن گران قیمت‌اند، اما خیلی از انسانهای معمولی هم می‌توانند آن را در مغازه‌های معتبر کشورشان خریداری کنند. من برای پولدارترین‌های روی زمین حساب جداگانه‌ای باز کرده‌ام، اما این دلیل نمی‌شود کسانی را که خیلی پولدار نیستند درنظر نگیرم. بسیاری از بازدیدکنندگان فروشگاههای زنجیره‌ای بیژن، در نیویورک و در دنیا از طبقه عادی و نسبتاً مرفه جامعه هستند.
موفقیت فوق‌العاده کنونی خود را نتیجه چه میدانی ؟
بیژن :‌ نتیجه مطالعه، تأمل و شکار فرصت‌های طلایی، تخصص و علاقه‌ی من در علم شیمی است و در سال ١٩٨١ موفق شدم جایزه " lg Nobel" را به خاطر عرضه عطرها و ادکلن‌های "DNA " به نام خودم بگیرم. من با عرضه این عطرها و ادکلن‌های جادویی، ابتدا برای مردان و بعد برای زنان توانستم معنای عطر واقعی را به مردم بشناسانم و از این راه به ثروتی رویایی دست یابم. درحال حاضر درآمد سالانه من از بابت فروش عطرهای بیژن در سطح جهان، قریب ٣٠٠ میلیون دلار است ، حال آنکه در آمد حاصل از طراحی لباس، یک دهم آن یعنی سی میلیون دلار در سال است. من به این اصل معتقدم که اگر قرار باشد " کائنات"، ایده‌ای را به ذهن و دل یک انسان الهام کند، به سراغ انسانی می‌رود که آمادگی علمی و ذهنی پذیرش آن الهام را داشته باشد. من از همان دوران تحصیلی به دنبال عرضه محصولی به رقیب و گران قیمت می‌گشتم و عطرها و ادکلن های " DNA " همان چیزی است که سال‌های جوانی‌ام را در جست وجوی آن سپری ساختم. در حال حاضر موسسه بزرگ تولید عطرهای بیژن را به نام سه فرزندم نموده‌ام تا آنها از همین الان که زنده‌ام، مدیریت و راهبری بزرگترین و ثروتمندترین شرکت عطر سازی دنیا را بیاموزند.
میگویند فروشگاهی قصرمانند داری که آن را برای پولدارترین ساکنین روی زمین آماده نموده‌ای تا برای ساعتی در سکوت و آرامش هز چه را می‌خواهند از آن جا بخرند. چه شد که به فکر ساختن این فروشگاه قصر مانند افتادی ؟
بیژن : شم اقتصادی! من یک تاجرزاده‌ام و در خانواده‌ای بزرگ شدم که فرهنگ پول سازی و پول‌آفرینی در آن غالب بود. بر این باورم که در رگهای من به جای خون، رودخانه‌ای از طلا جاری است و تک‌تک سلول‌های وجود من از الماس ساخته شده‌اند. من خودم را بسیار گرانبها می‌دانم و بر این اعتقادم که اگر یکی از پولدارهای دنیا به نیویورک بیاید و بخواهد از فروشگاهی خرید کند، حتماً باید این خرید از فروشگاه من صورت گیرد. یک سفارش چهار صد هزار دلاری، حداقل خریدی است که من از مشتریانم انتظار دارم و مشتریان من نیز خوب می‌دانند چه موقع از من، باز کردن درب فروشگاه را تقاضا کنند. فروشگاه بیژن هر چند به صورت شبانه‌روزی فعال است اما درب آن فقط به روی مشتریان خاصی باز می‌شود. دیوارهای سفید این فروشگاه هر هفته رنگ می‌شوند.
آیا ثروت پدری در موفقیت شما تاثیری داشته است ؟
بیژن : الان که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم بیشتر از ثروت پدر، خلاقیت، نوآوری و خوداتکایی خودم را در این جایگاه قرارداده است .
به هر حال ثروت پاکزادی‌ها را خیلی‌های دیگر هم داشتند اما پسر هیچکدام از آنها بیژن نشد. اکنون من درموسساتم کارمندان ثروتمند را استخدام نمی‌کنم، بلکه شبانه‌روز در جست‌وجوی افراد خلاق و توانمند هستم. تجربه به من ثابت نموده است که این افراد در کمترین زمان قابل تصور، ثروت و مکنت را به دست خواهند آورد و می‌توانند شرایط رفتاری و ذهنی لازم، برای برخورد با پولدارترین‌های روی زمین را پیدا کنند.
‌ جدیدترین ایده وخلاقانه‌ترین محصولی که عرضه کرده‌ای چیست ؟
بیژن : یک ضرب‌المثل فارسی به خاطر دارم که می‌گوید: زندگی پیچ وخم زیادی دارد. من هم یک عطر پرپیچ وخم با بهترین و الهام‌بخش‌ترین رایحه‌های عالم ساخته‌ام به نام "Bijan with a Twist " می‌توان آن را "بیژن پرپیچ وخم" ترجمه کرد. طراحی شکل ظاهری شیشه عطر و از همه مهم‌تر بوی دل‌انگیز، هیجان‌آور و آرام‌بخش این عطر که می‌توانم به جرات بگویم معجونی از رایحه‌های متضاد اما خواستنی است، باعث شده تا من "بیژن پر پیچ و خم" را از همه‌ی محصولاتم بیشتر دوست بدارم.
برای ایرانیانی که علاقه مندند، مانند تو در دریای ثروت شنا کنند، چه پیامی داری ؟
بیژن: اول باید لیاقت و شایستگی حفظ، نگهداری و احترام گذاشتن به ثروت را در خود ایجاد نمایید. پول و به تبع آن خریداران پولدار، وطن و ملیت خاصی ندارند. ثروت باعث می‌شود که آنها به راحتی به امن‌ترین، مطمئن‌ترین و آرام‌ترین نقطه کره‌زمین کوچ کنند. بنابراین اگر به پول بی‌احترامی کنید، برای آن خط و نشان بکشید، شرط و شروط برایش تعیین کنید، به پول توهین کنید و آن را در جای نامناسب و برای خرید آشغال خرج کنید، خب طبیعی است که با اینکار بی‌لیاقتی خود را درحفظ پول ثابت نموده و پول و ثروت سراغ شما نمی‌آید! نباید هم بیاید. اصلاً چرا باید ثروت سراغ کسی برود که قصد نابودی‌اش را دارد! کدام پدیده عالم را سراغ دارید چنین باشد که پول دومی‌اش باشد؟
آدم‌های پولدار دوست ندارند همه ثروتشان را صرف کمک به دیگران کنند. خیلی از آنها مایلند با ثروتی که به دست آورده‌اند، از زندگی لذت ببرند. آنها می‌خواهند با ثروت خود بهترین‌ها را بخرند. بهترین احترام را دریافت کنند. با مودب‌ترین یا تمیزترین و با تیزهوش‌ترین انسان‌ها دم‌خور باشند. خوب طبیعی است اینجا همان جایی است که "بیژن" ‌و همه آدمهایی که علاقه‌مندند مانند او در دریای ثزوت شنا کنند، وارد عمل شوند.
به خاطر دارم روزی یکی از میلیونرهای آفریقایی برای خرید به قصر فروشگاهی من در نیویورک آمد. او در فضای آرام و دلنشینی که من، حساب شده در تمام فروشگاه ایجاد کرده‌ام، قدم زد و با شوق وصف‌ناپذیری اجناس داخل فروشگاه را بازدید نمود. ناگهان حالش به هم خورد وروی پله‌ها و فرش‌های نفیس استفراغ کرد. خدمتکاران وکارکنان فروشگاه بلافاصله چهره درهم کشیدند و خواستند واکنش نشان دهند که با نگاهی سریع به همه آنها گفتم که حق ندارند چنین کنند. وقتی بازدید تمام شد و آن میلیونر با یک خرید ٢٠٠ هزار دلاری از فروشگاه خارج شد، از خدمتکاران خواستم راه‌پله و فرش‌ها را تمیز کنند. به آنها گفتم که مشتری وقتی وارد مغازه میشود، درحقیقت صاحب آن است، چرا که بالقوه می‌تواند هر کالایی را بخرد. این حق مشتری است و باید به این حق او احترام گذاشت .
آیا از زندگی لذت می‌برید؟
بیژن : چرا نه؟ اگر لذت نبرم چه کنم؟ زندگی من مال خودم است و دوست دارم آن را هر طوری که میخواهم احساس کنم. چرا نباید چنین کنم ؟
ممکن است یک نمونه از شیوه تبلیغات خود را بیان کنی ؟
بیژن: یکی از آخرین تبلیغات من اینطور آغاز می‌شود: یکی بود یکی نبود، در سرزمینی دور مرد جوانی زندگی می‌کرد که به کیفیت عشق می ورزید.
آخرین پیام شما برای خوانندگان موفقیت در ایران چیست ؟
بیژن: درست است که کارخانجات و مغاره‌های من در اروپا، آمریکا و نیویورک است، اما می‌توانید برای دیدن محصولات بیژن، بدون هیچ محدودیتی، مستقیماً از داخل منزل وارد فروشگاه اینترنتی بیژن ( http:/ www.bijan.com ) شوید و آخرین محصولات بیژن را آنجا ببینید. دوست دارم با شما صحبت کنم و نظرتان را در مورد محصولات خودم بیشتر بدانم.
 

برترین شرکتهای آسیایی

امسال در اولین فهرستی که بیزینس ویک برای رتبه بندی کارآمدترین شرکت‌های آسیایی ارائه کرده است، شرکت‌های تولید کننده انرژی و منابع طبیعی گوی سبقت را از سایرین ربوده‌اند.
در شرایطی که قیمت نفت کشورهای آسیایی که خود تشنه انرژی هستند در محدوده 60 تا 70 دلار در نوسان است، جو پرهیاهویی بر شرکت‌های نفت و گاز منطقه حکمفرما است و همه آنها سعی دارند نفت خود را به خارج از مرزها صادر کنند و ظرفیت پالایشگاه‌های خود را در داخل افزایش دهند.
به همین دلیل است که در تایلند، کشوری که واردات نفت به سرعت در حال رسیدن به 10 درصد تولید ناخالص داخلی آن است، بیشترین درآمدها پس از نخست‌وزیر تاکسین شیناواترا، متعلق به فردی به نام پراسرت بانسامپون است.
این مهندس عمران بی‌رقیب رییس شرکت بی‌تی‌تی است که ارزش آن بالغ بر 7/15 میلیارد دلار می‌شود.
این غول بزرگ انرژی، درآمدهای گزاف خود را مرهون مدیریت با ذکاوت و قیمت‌های روبه افزایش گاز و سوخت دیزلی است.
تنها سود فصل دوم این شرکت که در بانکوک واقع است شاهد افزایش 30درصدی بود و به 449میلیون دلار رسیده است. فروش این شرکت نیز افزایشی 50 درصدی داشته است.
این ارقام تعجبی ندارد چون شرکت پی‌تی‌تی درآمد خود را در زمینه‌های مختلفی از تجهیزات سر چاه نفت گرفته تا پمپ‌های گاز، تامین می‌کند.
شرکت پی‌تی‌تی اکنون با استفاده از سهام خود سعی دارد تجهیزات نفت و گاز خود را گسترش داده و در کشورهای مختلفی از الجزیره گرفته تا عمان مستقر سازد.
پراسرت می‌گوید:‌ ما قصد داریم که حداقل 20درصد درآمدهایمان را از عملیات بین‌المللی پنج ساله خود به دست آوریم.
به دلایل زیادی، شرکت پی‌تی‌تی تنها نمونه‌ای از صدها شرکت خوش اقبالی است که انرژی مورد نیاز برای رشد اقتصادی آسیا را تامین می‌کنند.
وجه تمایز این شرکت تایلندی و معدودی از شرکت‌های دیگر که به عنوان بهترین‌ها شناخته شده‌اند آمادگی آنها برای رشد در آینده از طریق خرید سریع سهام است. چون آنها می‌توانند سود خوبی کسب کنند و بازگشت سرمایه آنها برای سهامدارانشان درحد بسیار مطلوبی خواهد بود.یک استراتژیست مرکز جی‌پی مورگان به نام جوآن گاه، می‌گوید: در مجموع استانداردهای حسابداری و مالی این شرکت‌ها کاملا مطلوب است و خرید سهام آنها برای سرمایه‌گذاران جهانی سود خوبی در بردارد.
بازگشت سرمایه بسیار خوب پی‌تی‌تی منجر به آن شد که نام این شرکت در صدر فهرست بهترین شرکت‌های آسیایی که بیزینس ویک برای اولین‌بار ارائه داد، قرار گیرد. اما فهرست مذکور مجموعه‌ای از شرکت‌های خوب را در بر دارد.
4شرکت برتری که بیزینس ویک در این فهرست 50 شرکت در صدر جدول قرار داده و در مجموع 11 شرکت از 50 شرکت، در زمینه انرژی فعالیت می‌کنند، از جمله پتروچاینا، اویل‌اندنچرال‌گس‌هند و اس‌اویل کره‌جنوبی. نکته جالب این است که هیچ اقتصادی نتوانسته است به تنهایی اکثریت جدول را به خود اختصاص دهد. اما کشور‌های شمال شرقی آسیا جایگاه خوبی دارند و شرکت‌های کره‌جنوبی 5 شرکت از 10 شرکت اول جدول را به خود اختصاص داده‌اند. 11 شرکت از مجموع 50 شرکت هم از کشور ژاپن هستند. گذشته از زمینه نفت و گاز، زمینه‌های دیگری که شرکت‌های نامبرده در این فهرست بدان مشغولند، فولاد، کشتیرانی، ساخت و ساز و الکترونیک است. فهرست بهترین شرکت‌های آسیایی که مشتمل بر 50 نام است، از فهرستی 625 اسمی از شرکت‌هایی که از استاندارد‌های لازم برخوردار بوده‌اند، حاصل شده است. در این رتبه‌بندی از تلفیق معیار‌های مالی چون میزان درآمد و رشد فروش، بازگشت سرمایه و سایر شاخص‌ها استفاده شده است. بررسی شرکت‌ها براساس چارچوب‌های زمانی یک‌ساله و 3‌ساله و عملکرد شرکت‌ها در این دو مقطع زمانی صورت گرفته است.
عرضه‌کنندگان مواد پایه، چه در بانکوک و چه در توکیو به وضوح برندگان برتر این رتبه‌بندی بوده‌اند. سرمایه‌گذاران شانس خود را در گرو سهام این شرکت‌ها گذاشته‌اند، چون آنها نیز می‌دانند که قیمت بالای کالا و مواد، قدرت زیادی به آنها می‌بخشد.
بزرگترین تولیدکننده نفت چین که در فهرست بهترین شرکت‌های آسیا رتبه 2 را به خود اختصاص داده است، عضو جدیدی از نظام نوین انرژی در قاره آسیا است. این شرکت نیز مانند شرکت پی‌تی‌تی در شرایط رشد مضاعف به سر می‌برد. در ماه آگوست این شرکت معامله‌ای 4میلیارد دلاری با یک شرکت نفت و گاز کانادا به نام پترو‌قزاقستان منعقد کرد. همچنین این شرکت قصد دارد 12میلیارد دلار برای راه‌اندازی شبکه جدید لوله که از آسیای‌ مرکزی به پالایشگاه‌های سرزمین اصلی چین کشیده می‌شود، سرمایه‌گذاری کند. رقیب اصلی شرکت پتروچاینا در منابع نفتی جهان، شرکت دولتی هند‌ی اویل‌اند‌نچرال‌گس است که در رتبه‌بندی بیزینس ویک ربته 3 را به خود اختصاص داده است.
این شرکت منابع نفتی سودان و ویتنام را خریداری کرده است.
اما این شرکت روسیه را یکی از مهم‌ترین شرکای خود می‌داند و 20درصد از سهام پروژه 8/12میلیارد دلاری توسعه نفت و گاز طبیعی ساخالین در شرق دور روسیه را خریداری کرده است. در اول اکتبر سال جاری نیز این شرکت اعلام کرد که شروع به عرضه نفت و گاز طبیعی به استان شرقی روسیه، به نام خاباروفسک کرده است و قصد دارد طی سال جاری عرضه همین نفت را به بازار داخلی یعنی هندوستان نیز از سر گیرد. تولیدکنندگان، عرضه‌کنندگان و انتقال‌دهندگان سایر مواد خام هم بخش اعظمی از فهرست 50 شرکت برتر آسیا را به خود اختصاص داده‌اند. در میان آنها تولیدکنندگان ذغال سنگ از جمله شرکت پی‌تی‌رومی ریسورسز اندونزی و شرکت‌های حمل و نقل بار از جمله شرکت حمل و نقل بین‌المللی مالزی و شرکت میتسویی ژاپن به چشم می‌خورند. در میان این شرکت‌های موفق می‌توان تولیدکنندگان فولاد را که موفقیت خود را مرهون رونق صنعت ساخت و ساز و فروش خودرو هستند، مشاهده کرد. مهم‌ترین آنها شرکت فولادی تاتای هند (رتبه پنج) و شرکت پوسکوی (کره جنوبی (رتبه شش) است.
البته شرکت‌های فعال در سایر زمینه‌ها نیز جایگاه خاص خود را در این فهرست داشته‌اند.
شرکت‌هایی چون شرکت‌های مخابراتی و تکنولوژی از این دسته‌اند. شرکت سامسونگ الکترونیکس در فهرست ده شرکت برتر این جای گرفته است، شرکت تولیدی سمیکانداکتور تایوان رتبه یازده و شرکت ای‌یو اوپترونیکس رتبه 13 را به خود اختصاص داده‌اند.
شرکت سامسونگ که بالاترین رتبه را در میان شرکت‌های فعال در زمینه تکنولوژی احراز کرده است، (رتبه 9) توانسته است در زمینه‌های بسیاری دوست و رقیب قدیمی خود سونی را مغلوب سازد. شرکت سامسونگ در ساخت ریز تراشه‌های حافظه و ساخت صفحه تلویزیون‌های مسطح ال‌سی‌دی مقام اول را دارد و چالش جدی را برای شرکت‌های نوکیا و موتورولا در زمینه گوشی‌های تلفن همراه به وجود آورده است.
اگر به فهرست 50 شرکت برتر آسیا دقت کنید، خواهید دید شرکت‌هایی که نامشان در این فهرست آمده است، شرکت‌هایی هستند که فعالیت‌های خود را در بیش از یک زمینه گسترش داده‌اند.
اگرچه برخی از این شرکت‌ها موفقیت خود را مدیون عواملی خارج از کنترل خود هستند، مثل افزایش شدید قیمت انرژی، اما بسیاری از آنها نیز در میدان رقابت به پیروزی رسیده‌اند و با توجه خاصی که به کنترل هزینه‌ها معطوف داشته‌اند، اکنون حتی در میدان رقابت جهانی بسیاری از رقبای اروپایی و آمریکایی خود را به مخاطره کشانده‌اند.
این شرکت‌ها بهترین نمایندگان منطقه‌ای هستند که سریع‌ترین رشد جهانی را به نمایش گذارده است.
50 شرکت برتر قاره آسیا:
1- پی تی تی،2- پترو چاینا ،3- اویل اند نچرال گس، 4- اس اویل،5- تاتا استیل ،6- پوسکو،7- گروه مالی شینهان،8- ال جی، 9- سامسونگ الکترونیک ،10- شرکت حمل و نقل بین‌المللی مالزی،11- سمیکانداکتور تایوان،12- صنایع هون‌هایی ،13- ای یو اوپترونیکس ،14- شرکت فییرو مواد شیمیایی فورموسا،15- میتسویی لاینز، 16- صنایع ریلاینس،17- سی ان ا ا سی ، 18- تاتا موتورز، 19- هیوندای موبیس،20- کوماتسو، 21- های تک کامپیوتر،22- چاینا پترولیوم‌اند کمیکال ،23- تلفن راه دور فیلیپین ، 24- منابع پی تی بومی، 25- شل (فدراسیون مالایا)، 26- صنایع فلزی سامتیومو، 27- پی تی آسترا اینترنشنال، 28- صنایع پتروشیمی تایلند، 29- کوب استیل ، 30- آلومینیوم چین، 31- های‌تک کامپیوتر، 32- تویوتا سوشو، 33- شرکت معدنی ژاپن، 34- فورموسا پلاستیک، 35- صنایع شیمیایی جیلین، 36- لارسن اند توبرو، 37- چاینا استیل، 38- اسپریت ، 39- اینفویس تکنولوژی،40- ال جی فیلیپس ال سی دی، 41- چاینا موبایل (هنگ کنگ)، 42- شرکت پالایشی و شیمیایی سینوپک زنهایی، 43- بانک آی سی آی سی آی، 44- گروه سیمان سیام ، 45 - شرکت پتروشیمی سینوپک شانگهای ، 46- ماتسویی سکیوریتی، 47- یامادا دنکی ، 48- کاواساکی کیسن کایشا، 49- اوریکس، 50- نیپون استیل ژاپن‌