پروردگارا ... بگذاردر هر کجا که نفرت است عشق درو کنم .هر جا آسیب است عفو ، هر جا شک است ایمان ، هر جا نوامیدی است امید. هر جا تاریکی است نور و هر جا غم است سرور. پروردگار عالم به من لطف کن تا بیشتر در پی تسکین بخشیدن باشم تا آرام شدن همانطور که می فهمم فهمیده شوم. همانطور که دوست دارم دوست داشته شوم زیرا دراثر دادن است که دریافت می کنم، دراثربخشیدن است که بخشیده می شوم در مرگ خود است که در زندگی جاویدان متولد می شوم .
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم چو مؤمن آینهء مؤمن یقین شد چرا با آینه ما روگرانیم کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم فسون قل اعوذ و قل هو الله چرا در عشق همدیگر نخوانیم غرض ها تیره دارد دوستی را غرض ها را چرا از دل نرانیم گهی خوشدل شوی از من که میرم چرا مرده پرست و خصم جانیم چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد همه عمر از غمت در امتحانیم کنون پندار مردم آشتی کن که در تسلیم ما چون مردگانیم چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده کاکنون همانیم خمش کن مرده وار ای دل ازیرا به هستی متهم ما زین زبانیم