مکافات
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده-----------------حیران شد و بگرفت به دهان سر انگشت

گفت ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار--------------------تا بار دگر کشته شود انکه تو را کشت

انگشت نکن رنجه به در کوفتن کس--------------------تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت