استادپیر داشت بازنشسته میشد .با کارفرمای خویش در این باره صحبت کرد.کار فرما از رفتن او ناراحت بود اما از اوخواست تا برای آخرین بار یک خانه دیگر برای او بسازد.
استاد قبول کرد اما چون دلش بکار نبود از مصالح خوبی استفاده نکرد .وقتی کار تمام شد ,کارفرما برای بازدید خانه آمد.کلید را به استاد داد و گفت :این خانه توست ,هدیه من به تو.
استاد خشکش زد .اگر میدانست که دارد خانه خودش را میسازد,کارش را جور دیگری انجام میداد,با تمام وجود و به بهترین شکل ممکن.
آدمهای سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ,اما هیچ گاه آسمان آبی را نخواهند دید. . سخن بزرگان
شجاعان تا ابد زندگی نمیکنند اما ترسوها اصلا"زندگی نمیکنند. . سخن بزرگان
تنها زمانی خود را موفق ,کامیاب و شادمان خواهی یافت که بر اساس معیارهای خود زندگی کنی. . سخن بزرگان
فراموش کن چیزی را که نمیتوانی بدست آوری و بدست بیاور چیزی را که نمیتوانی فراموش کنی. . سخن بزرگان
انسان دانا بجای آنکه منتظر فرصت باشد خود آنها را میسازد. . سخن بزرگان