خنده کن

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست,

شاید آن خنده که امروز دریغش کردی،

آخرین فرصت همراهی ماست

آیندگان و گذشتگان

کاش قبل ار آنکه عبرت آیندگان شویم... از گذشتگان پند بگیریم.

مشکل دنیا

مشکل دنیا آنجاست که آنها که نمی دانند همیشه مطمئن هستند و آنها که می دانند همیشه مشکوک...

دشمنی و غم

دشمنی هیچکس را در دل راه نده، این کار تـو را همیشه غمگین نگه می دارد

سعدی

سعدی در شیراز دیده به جهان گشود. خانواده‌اش از دین‌آموختگان بودند و پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود. پس از درگذشت پدر، سعدی که هنوز نوجوان بود، به توصیه اتابک برای ادامه تحصیل عازم بغداد شد و در مدرسه مشهور نظامیه و دیگر حوزه‌های علمی آن شهر به دانش‌آموزی پرداخت. تا ۶۲۳ (هجری قمری) (۱۲۲۶ (میلادی)) سعدی به عنوان طالب علم در بغداد ماند و از محضر استادانی چون شیخ ابوالفرج جوزی و شیخ شهاب‌الدین سهروردی بهره برد. پس از دانش‌آموختگی تصمیم به ترک بغداد گرفت

پنهانکاری

ما انتخاب کرده ایم که به بخش هایی از وجود خود اجازه بودن ندهیم و درنتیجه مجبور هستیم انرژی روانی بسیاری را صرف پنهان نگه داشتن آنها بکنیم

تولد و مرگ

تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند ، فاصله این دو را زندگی کنیم

امید و سختکوشی

خوشبختی شکل ظاهری ایمان است ،تا ایمان و امید و سخت کوشی نباشد ،هیچ کاری را نمی توان انجام داد

ساعت ذهن

هرکس همان گونه است که فکر می کند پس مراقب افکار خود باشید . ذهن همچون ساعتی پیوسته درحال کار کردن است و باید هر روز با اندیشه های خوب آن را کوک کرد

دانستن و فهمیدن

میان دانستن و دریافت کردن فاصله زیادی است. دانستن دشوار نیست اما دریافت کردن دشوار است